در روزگاری که توسعه متوازن، عدالت اجتماعی و پاسخگویی مسئولین از شعارهای روزمره دستگاههای دولتی شده است، در یکی از مهمترین ادارات جنوب سیستان و بلوچستان، صحنهای تکراری و تأسفبرانگیز در حال اجراست؛ صحنهای که در آن همه چیز هست، به جز نتیجه. بودجههای مکفی تأمین شده، نیروی انسانی به وفور وجود دارد، اما خدماترسانی به مردم همچنان در حد شعار باقی مانده است.
بررسیهای میدانی و بازخوردهای گسترده مردمی نشان میدهد که ریشه این بحران نه کمبود امکانات است و نه نبود نیروی متخصص؛ بلکه بیش از هر چیز، در انتصابات شتابزده و غیرکارشناسی مدیران غیربومی نهفته است. مدیرانی که شاید نام منطقه را به سختی تلفظ کنند، اما با اعتماد به نفس کامل بر صندلیهایی تکیه زدهاند که باید محمل دلسوزی و تعهد به مردم باشد.
در نتیجه این مدیریتهای بیارتباط و بیریشه، خدمات عمومی یا کاملاً کمرنگ شده یا به مرحلهای از ناکارآمدی رسیده که نبود آن بهتر از بودنش احساس میشود. مردمی که سالهاست با مشکلات معیشتی، کمبود زیرساختها و هزاران درد ناگفته دست و پنجه نرم میکنند، حالا باید بیکفایتی کسانی را تحمل کنند که بیش از آنکه دغدغه رفع مشکلات مردم را داشته باشند، سرگرم گرفتن عکسهای یادگاری در جلسات رسمی هستند.
مردم جنوب سیستان و بلوچستان امروز خوب میدانند که مدیرانی که دردشان، درد مردم نیست، نه با مشکلات آشنا میشوند و نه هرگز برای حل آنها تلاشی میکنند. آنها آمدهاند که زمان بگذرانند و رزومهای دیگر برای میز بعدی خود بسازند، بیآنکه ذرهای حس مسئولیت نسبت به این خاک و این مردم داشته باشند.
جای تأسف است که برخی مدیران، منطقه را همچون ایستگاهی موقت برای ارتقاء شخصی خود میبینند و نه بستری برای خدمتگزاری بیمنت. در حالی که برای برونرفت از وضعیت موجود، بیش از هر زمان نیاز به مدیران بومی، متخصص، متعهد و آگاه به ظرافتهای فرهنگی و اجتماعی منطقه احساس میشود.
اکنون زمان آن رسیده که تصمیمگیران کلان کشور به این پرسش پاسخ دهند:
آیا سیستان و بلوچستان فقط در حد گزارشهای رنگارنگ و آمارهای ظاهراً امیدوارکننده اهمیت دارد، یا واقعاً قرار است حقوق طبیعی مردم این دیار محترم شمرده شود؟
جنوب، دیگر تاب آزمون و خطا ندارد. مردم، دیگر تاب مدیران بیدرد و بیخاطره ندارند.
مسئولان محترم! اگر نمیتوانید باری از دوش این مردم بردارید، لااقل باری بر دوش آنان نیفزایید.



